
شهربازی؛ الگوی منسوخ ولی کماکان زنده اوقات فراغت
کاترپیلار
دولتها نیز برای رسیدن شهربازیها به دوران اوج خود سهم به سزایی داشتند؛ وقتی میدیدند که با صرف یک هزینه نسبتاً محدود میتوانند شوق و شعف گروهی وسیعی از مردم را، چه آنانی که به شهربازی میروند و چه آنانی که با آرزوی رفتن به آنجا را دارند، به دست آورند از آن دریغ نمیکردند و این آغاز راهی بود که منجر به ایجاد شهربازی بزرگ در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه بود. شهربازی آمیزهای از تکنولوژی و هیجان بود که در تحلیل درونی آن نشان میداد هدفی جز سرگرمی ندارد: بازیهای غالباً دوری که صرفاً قصد داشتند به مدد مؤلفههایی از نور و صدا و ترس برای مخاطبانش هیجان ایجاد کرد؛ جایی محفوظ و تحت کنترل که شاید الگوی چند دهه گذشته اوقات فراغت را به دقیقترین شکل ممکن محقق میسازد، جایی که میتوان اوقاتِ فراغتِ از کارِ مردم را به نحوی پر کرد و انرژیهای آنان را طوری تخلیه کرد که با قوت هرچه بیشتر برای کار آمده شوند.
ولی امروز دولتها با شهربازیهایی روبرو هستند که هرچند فضا و امکانات فراوانی را مصرف کردهاند ولی بازدهیهای اولیه خویش را از دست دادهاند. سیل تعطیل شدن شهربازیهای قدیمی در چند دهه گذشته دلالت بر یک گذار فرهنگی در جامعه دارد که خصوصاً در تحلیل الگوهای اوقات فراغت قابل بررسی است. شهربازی مینی سیتی، شهربازی باغملک خوزستان، شهربازی زنجان و ... . آیا اتفاق منحصربهفردی در حال وقوع است؟ چطور شد که به اینجا رسیدهایم؟
بهانه رسمی و غالباً مطرح آن بود که شهربازیهای ایمن نیستند! شهربازیهایی که به مرور، هرچه بیشتر تلاش میکردند هیجان مردم را به طور مضاعفی تحریک کنند و هر روز بازیهای جدیدتر و پرمخاطرهتری را راهاندازی میکردند، از گوشه و کنار با گزارشهایی مبنی بر عدم کارکرد درست دستگاهیشان مواجه میشدند؛ تصاویر خطرناکی در رسانهها گسترش یافت و این عاملی شد برای اینکه مردم از الگوی قدیمی و تقریباً نوستالژیک شدهشان فاصله بگیرند و مشکل شهربازیها ایجاد کنند. فیلمها و کلیپها پر شد از صحنههای اتفاقهایی ناگواری که در حاشیه شهربازیهای رخ میداد: فیلم big و قسمت دهم از سری اول برنامههای Mr. Bine روایت اتفاقهای غیرمتعارفی بود که پیرامون شهربازی رخ میداد، در تصویر رسانههای ایران نیز قسمتی از سریال 125 مربوط به عملیاتی نجاتی در شهربازی بود. اینها همه نشان از گذاری فرهنگی بود که دلالت داشت بر تغییراتی در الگوهای اوقات فراغت.
ولی آیا میتوان این گذار را صرفاً به ناامنی وسایل شهربازی ارجاع داد؟ اساساً به نظر میرسد هیچ گذار فرهنگیای را نمیتوان با یک دلیل به درستی تبیین کرد. مؤلفههایی در الگوهای پیشین اوقات فراغت بود که امروز دیگر توان استمرار فعالیت شهربازی با قوت گذشته را از آن ستانده است. از جمله آنان محدودیتهای زمانی و مکانی حضور در شهربازی است: برای انتخاب الگوی شهربازی میبایستی ملاحظات زمانی و مکانی در نظر گرفت، به جایی در حومه شهر رفت و زمان بخصوصی را برای آن اختصاص داد. این دور از دسترس بودن چیزی است که غالباً با طبع تسلط طلبی و بیبرنامگی امروز جور نیست و لذا موجب به عقب رفتن این الگو میشود.
جمعی بودن بازیهای شهربازی نیز از مؤلفههایی است که موجب مطرود شدن آن شده است. بازیهای شهربازی غالباً یا باید به همراه کسی و یا باید برای کسی انجام شود، فرد آشنایی که بتواند او را ببیند و در این تجربه شادی با او شریک باشد و در آینده بتواند به آن ارجاع دهد. این امر خصوصاً با توجه به وضعیتهای جدید شغلی و فاصلهگیری افراد در جامعه بعید شده است، سخت میتوان افراد را در کنار هم یافت و بیشتر الگوهای برگزیده میشوند که بتوان به صورت شخصی آنان را دنبال کرد.
همچنین تجربه عمومی از شهربازی تجربه محدودیتهاست، گویی هرچند ممکن است انسان در شهربازی تا سرحد هیجان رود ولی به نحوی همه چیز قابل پیشبینی است، همه چیز در یک چارچوب و یک ساختار بخصوص پیش میرود و این به نظر میرسد با ایده خلاقیت الگوهای جدید اوقات فراغت همخوان نیست. همچنین با توجه به رشد بزه در گوشه و کنارهای مکانهای عمومی، گرایشی برای نصب دوربینهای مداربسته به وجود آمده که به نظر میرسد تمایل به الگوهای خصوصی افزایش یافته است.
بههرحال، به دلایل فوق و قطعاً دلایل متنوع دیگری که ذکر آنان در این مقال نمیگنجد، شهربازی به الگوی منسوخی در میان سایر الگوهای اوقات فراغت درآمده است. هرچند میتوان از نمونههای پررونقی از شهربازیهای خصوصی در سراسر جهان نام برد ولی بههرحال این الگو از عمومیت افتاده و قطعاً نمیتوانست به روال مرسوم گذشته به حیات خویش ادامه دهد.
چکیده:
1-شهربازیها از دیرباز مورد توجه دولتها بودند. آنها میتوانستند با صرف هزینهای اندک و ساخت شهربازی، اقشار مختلف مردم را سرگرم کرده و در آنها حس شعف ایجاد کند.
2- امروز دولتها با شهربازیهایی روبرو هستند که هرچند فضا و امکانات فراوانی را مصرف کردهاند ولی بازدهیهای اولیه خویش را از دست دادهاند. سیل تعطیل شدن شهربازیهای قدیمی در چند دهه گذشته دلالت بر یک گذار فرهنگی در جامعه دارد که خصوصاً در تحلیل الگوهای اوقات فراغت قابل بررسی است.
3-یکی از دلایل از بین رفتن رونق شهربازیها در کشور، رواج تصور ناامن بودن آنها در میان مردم بود که از طریق مخابرهٔ برخی اخبار و همچنین تولید چند فیلم و سریال با این موضوع، شکل گرفت.
4-کمتر شدن زمان آزاد افراد در جامعه یکی از عوامل کاهش رونق شهربازیهاست؛ چرا که سرپرست خانواده فرصت مراجعه به نقطهای در خارج شهر برای تفریح چند ساعته را ندارد.
5-شهربازی نوعی از تفریح دستهجمعی است. یکی از علل کاهش مراجعین به شهربازیها، نهادینه شدن تفریحهای فردی در میان مردم و بیمیلی افراد به ارتباطگیری با دیگران است.